تو مترو زن جوون و دیدم که داشت لباس زیر می فروخت یکی از خانمهای مسافر با بی احترامی اونو هل داد و بلند داد زد که :
زنیکه حالا تزنِ جوون جواب نداد ….
اما مسافر ول کن نبود….!
یهو انگار که بغضش بترکه و از این حرفا خسته شده باشه گفت:"چیه؟دارم نونمو از راهِ حلال در میارم ؟خوبه برم تو خیابون و شوهر تو و بقیه رو از راه به در کنم تا خرجم درآد…
یه سکوتِ سنگین تو مترو …

 پ.1: بعضیا نون شبشونو ندارن ولی ولی ولی تن به هرزگی نمیده
اینه مسلمون واقعی
یکم تفکر خواهش میکنم

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :