منوي اصلي
وصيت شهدا
وصيت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردي

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 92
بازدید ماه : 2489
بازدید کل : 28719
تعداد مطالب : 794
تعداد نظرات : 444
تعداد آنلاین : 1


کد هدایت به بالا

دریافت کد موزيك
ابر برچسب ها

رهـــــبر عزیزم

"ماایستاده ایم"

این رو به گوش یاوه گویان غربی برسونید.




برچسب ها :

به نام خداوند زیباییها

خواهرم،برادرم را میبینی، ب غیرتشش ایمان داری به شرافتش چطور..........!!

میدونی چرا نمیتونه بشینه؟؟؟

چون پا نداره ....!!

میدونی چرا اینجوری شده............؟؟

براچی!! دلیلش چی بوده ؟؟

میدونی یا ن؟؟

قصش طولانیه فقط برا این اینجوری شده ،تیر خورده، ترکش خوره، تا تو خواهرم بتونی با امنیت راه بری.....

خواهرم تو را خدا جامعت در خطره ،، حجابتو حفظ کن.....!!

بدجوری ترکش های بی حجابیت داره قلب برادرامو میسوزونه

حجابتو رعایت کن خواهرم...؟؟




برچسب ها :

 

خداوندا ..........!!!!




برچسب ها :

به نام خداوند زیباییها

اینم عکس حدید از آقا سعیدمون

تصاویر زیر مربوط به ایام  عیده امسال هستش.

 

برفراز کوهای خطرناک روستای پیربلوط

 




برچسب ها :
شهید....!!!

در آرزوی عزت من،برادرم اینگونه بر خاک افتاد...




برچسب ها :

آهای دخــــتر خـــانوم؟!؟!؟!

دختر خانمی که میگی با چند تا پسر دوستی و به این کارت افتخار میکنی...

دختر خانمی که به اتو زدن و شماره گرفتن افتخار میکنی...

دختر خانمی که چپ چپ نگاه کردن یه پسر و میری واسه

دوستات تعریف میکنی و دلت خوشه که دوستات به تو حسودیشون شده...

دختر خانمی که میگی از این سر خیابون تا اون سر خیابون،

 برات صف کشیدن وکیف میکنی....

بعله با شمام خوشحال نباش  جـــنــــس ارزون زیـــــاد مــشـــتــــر­ی داره!!!




برچسب ها :

*********************************

::::::::::.......گلـــــــــوگله نمیـــدانست.......::::::::::

**********

::::::::::.......تفنـــگ نمیــــدانست.......::::::::::

**********

::::::::::.......شــکارچــــی نمیدانست.......::::::::::

**********

::::::::::.......پـــــرنده داشت برای جــــوجه هــــایش غذا میبرد .......::::::::::

**********

::::::::::.......خــــــــــــــدا که میدانست .......::::::::::

**********

::::::::::.......نمیدانست...!!.......::::::::::

*********************************




برچسب ها :

خخخخخخخخ

::::::::::::::::.............""عاشق واقعی کسیست که"".............::::::::::::::::

خخخخخخخخ 

::::::::::::::::.............""زمانی که هزار دلیل برای رفتن دارد"".............::::::::::::::::

خخخخخخخخ 

::::::::::::::::.............""هنوز هم به دنبال بهانه ای برای ماندن می گردد"".............::::::::::::::::

خخخخخخخخ




برچسب ها :

خخخخخخخخ

 

خخخخای کاش یـــاد بگیـــریمخخخخ

 

خخخخبـــرای خالــــی کردن خودمـــــون خخخخ

 

خخخخکسی رو لبــــریــز نکنـــیم خخخخ

 

خخخخخخخخ 




برچسب ها :

::::...روزی میرسد...:::



::::...که با لبخند تو بیدار میشوم....:::



 ::::...این روز هر زمانو هر لحظه که میخواهد باشد باشد...:::


::::...فقط باشـــــــــــ♥ـ♥ــ♥ــ♥ـــ♥ــــ♥ــ♥ــ♥ـــــد...:::




برچسب ها :

:::...با مـــــن دعـوا کــــن...:::


:::...با مــــن قهــــر کــــن...:::


:::...حرصــــم و در بیـــار...:::

 

:::...بهونـــــه بگــــیر...:::

 

:::...اجــــازه داری اشکمــــــو...:::


:::...بعضـــــی وقت ها در بـــــیاری...:::


:::... امــــا. . .!!!!


:::...حــــق نــــداری هیــــچوقــــت بـــری...:::


:::...هیــچوقـــــــت . . .!!!




برچسب ها :

درد میکشم تا فراموشم نشود...!!!

...وقتــــــی عشقم ...
...به خاطر چیزهای کوچیک...
...از دستم عصبانی می شه...
...و کـــلا روم حســــاسه...
بدونم خیــــــــلی دوستم داره...
...به جای ناراحت بودن از دستش...
...بایـــــد قدرش رو بدونم...
...و درکــــــش کنم...
...نـــه طردش کنم ...!!!




برچسب ها :

:::::::...شاید این پیچ خونده باشید ولی بازم نوشتمش ، فوق العاده جالبه....:::::::

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود..!!

بیمار شد،شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از

موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد.براى

اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.

زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت

نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان

شوهرش گفت: مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟

و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان ...صورتش

سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک

صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از

شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب

پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم. زن جواب

داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.

شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه

نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن"

چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده

که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.

عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد.

فاصله ابراز عشق دور نیست.

فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید




برچسب ها :

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥به پـــرواز♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥


♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥شــک کــرده بــودم♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥


♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥به هنــگامی که شـــانه هایــــم♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥از تــوان ســنگین بـــال♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥


♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥خمـــیده بود...♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

شاملو

 ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 




برچسب ها :


صفحه قبل 1 ... 35 36 37 38 39 ... 40 صفحه بعد